هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، احساسات شاعرانه‌ای را درباره عشق، جدایی، و درد دل بیان می‌کند. با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند مرغ دل، آیینه، و زلف، شاعر عمق احساسات خود را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

غزل شمارهٔ ۱۶۴۱

بر روی تو صفا از خط شبرنگ گرفت
آخر این آینه خوش صیقلی از رنگ گرفت

مرغ دل با قفس سینه به پرواز آمد
باز این مطرب تر دست چه آهنگ گرفت؟

گشت از سلسله عمر ابد کامروا
هر که دامان سر زلف تو در چنگ گرفت

سبز شد ناخن تدبیر و نمی گردد صاف
از نم اشک که آیینه من زنگ گرفت؟

ورق بال مرا صفحه مسطر زده کرد
بس که بر بلبل من کار قفس تنگ گرفت

نه همین چهره صائب ز تو خونین جگرست
هر که آمد به تماشای تو این رنگ گرفت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.