هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر شعری مانند سوختن، شرم، و طبیعت، به بیان احساسات عمیق شاعر درباره رنج، عشق، و ناامیدی می‌پردازد. شاعر از سوختن در راه عشق، تهمت‌ها، و غم‌های زندگی سخن می‌گوید و از بی‌اعتمادی به دنیا و مردم شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و رنج نیاز به بلوغ فکری برای درک دارند.

غزل شمارهٔ ۱۶۴۷

ز شرم در حرم وصل جان محرم سوخت
فغان که تشنه ما در کنار زمزم سوخت

گذشت پرتو روی تو بر بساط چمن
عقیق لاله و گل در دهان شبنم سوخت

بس است سوختن خارزار تهمت را
به نور چهره چراغی که شرم مریم سوخت

ز حد گذشت چو باران، ز برق کمتر نیست
بهار و باغ من از گریه دمادم سوخت

ز چرب نرمی بدباطنان ز راه مرو
که داغهای من از چشم نرم مرهم سوخت

ز انقلاب جهان زینهار امن مباش
که شمع سور مکرر برای ماتم سوخت

دل گرفته ما را به حال خود بگذار
که در گشودن این غنچه صبح را دم سوخت

ز چشم خیره تردامنان مشو ایمن
که گل به آتش سوزان ز چشم شبنم سوخت

همان ز خنده بیجا به مرگ خویش نشست
اگر چه برق فنا خانمان عالم سوخت

همان چراغ مرا نیست روشنی صائب
اگر چه از نفس گرم من دو عالم سوخت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.