هوش مصنوعی:
متن بیانگر احساسات عمیق و عرفانی شاعر است که در آن از جدایی از تعلقات دنیوی و رسیدن به حقیقت وجودی سخن میگوید. شاعر با مفتیان معنی و خلق سخن میگوید و از دوری از ظواهر فریبنده و دعویهای بیاساس میگوید. او به درون خود رجوع میکند و از وجود خود و حقیقت درونیاش سخن میگوید. در نهایت، شاعر به تبریز و شمسالدین اشاره میکند که نماد عرفان و حقیقت است.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۷۶۱
در خون دِلَم رَسید فَتوی
از جُملهٔ مُفْتیانِ معنی
با خَلْق بگو که دور باشید
از زَرْقِ من و فُسوسِ دَعوی
با دل گفتم چُنین خوش اَسْتَت؟
دلْ نَعْره زنان که آری، آری
بَرداشت رَبابَکی دلِ من
بِنْواخت که ما خوشیم یعنی
کان طَعْنه ازین سویِ وجود است
آن جا که مَنَم کجاست طَعْنی؟
آن جا که مَنَم، چو من نگُنجَم
گُنجَد دِگَری؟ بگو که نی، نی
تا من باشی، تو او نَبینی
زیرا که شب است و چَشمِ اَعْمی
تا چَشمِ تو این بُوَد، چه بینی؟
در بُتگَهِ نَفْس، نَقْشِ مانی
ای عاجزِ خویش رو به تبریز
در شَمسُ الدّین گَریز، باری
از جُملهٔ مُفْتیانِ معنی
با خَلْق بگو که دور باشید
از زَرْقِ من و فُسوسِ دَعوی
با دل گفتم چُنین خوش اَسْتَت؟
دلْ نَعْره زنان که آری، آری
بَرداشت رَبابَکی دلِ من
بِنْواخت که ما خوشیم یعنی
کان طَعْنه ازین سویِ وجود است
آن جا که مَنَم کجاست طَعْنی؟
آن جا که مَنَم، چو من نگُنجَم
گُنجَد دِگَری؟ بگو که نی، نی
تا من باشی، تو او نَبینی
زیرا که شب است و چَشمِ اَعْمی
تا چَشمِ تو این بُوَد، چه بینی؟
در بُتگَهِ نَفْس، نَقْشِ مانی
ای عاجزِ خویش رو به تبریز
در شَمسُ الدّین گَریز، باری
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.