۳۱۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۶۵۶

عتاب و لطف ز ابروی گلرخان پیداست
صفای هر چمن از روی باغبان پیداست

مرا که خرمن گل در کنار می باید
ازین چه سود که دیوار گلستان پیداست؟

گلی ز غنچه پیکان یار خواهم چید
گشاد کار من از خانه کمان پیداست

به چشم بلبل مستی که عشق سرمه کشید
رخ بهار ز آیینه خزان پیداست

به طرز تازه قسم یاد می کنم صائب
که جای طالب آمل در اصفهان پیداست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.