هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر دردها و رنج‌های زندگی است. شاعر از بی‌تأثیری ناله و گریه، رنج‌های بی‌پایان، ناملایمات روزگار و ناعادلانه بودن جهان سخن می‌گوید. او از بی‌وفایی دنیا، شکست‌های عاطفی و ناتوانی انسان در برابر تقدیر شکایت دارد و با تصاویر شاعرانه‌ای مانند خون لاله و گریه‌های بی‌اثر، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی، رنج و انتقاد از روزگار ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۸۰

به لب مباد رهش ناله ای که بی اثرست
گره شود به گلو گریه ای که بیجگرست

گل نمک به حرامی است تیره روزی داغ
شکسته رنگی خون از خمار نیشترست

لبش به حرف عتاب آشنا نگردیده است
هنوز آتش یاقوت، مفلس شررست

کدام فتنه گر امشب درین چمن بوده است؟
که رخت لاله پر از خون و گل شکسته سرست

نمک ز خنده گل برده است گریه من
ز چشم بی ادبم باغبان باغ ترست

کسی که پاس نفس چون حباب نتواند
همیشه چون صدف هرزه خند بی گهرست

شکایت از ستم چرخ ناجوانمردی است
که گوشمال پدر خیرخواهی پسرست

نخورده ام به دل شبنمی درین گلشن
چو خون لاله و گل خون من چرا هدرست؟

هزار طاقت ایوب می شود کمری
چه دستگاه سرین و چه پیچش کمرست

لبی که از نفس بوسه رنگ می بازد
چه جای جلوه تبخاله های بد گهرست؟

سپر فکند فلک پیش آه من صائب
علاج دشمن غالب فکندن سپرست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.