هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر بزرگ سبک هندی، سرشار از مضامین عرفانی، اخلاقی و اجتماعی است. شاعر با بهره‌گیری از تصاویر زیبا و نمادین، به موضوعاتی مانند عشق، صبر، رنج، تواضع، و ارزش‌های انسانی می‌پردازد. او از بهار و طبیعت به عنوان نمادهایی برای بیان مفاهیم عمیق تر استفاده می‌کند و بر اهمیت صبر و شکیبایی در برابر مشکلات زندگی تأکید می‌ورزد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۸۱

بهار عنبر شبها سفیده سحرست
خوشا کسی که ازین نوبهار بهره ورست

چرا ز سنگ ملامت شکسته دل باشم؟
که همچو موج مرا از شکست بال و پرست

به خود فروشدگان فارغند از آشوب
کمند وحدت گرداب، موجه خطرست

نگاه دار گرت چون عقیق آبی هست
که خضر بادیه عشق، آتشین جگرست

کدام شاخ گل امشب گذشت ازین بستان؟
که همچو سبزه خوابیده سرو پی سپرست

چه سود نعمت بسیار تنگ روزی را؟
ز بحر، قطره آبی وظیفه گهرست

همیشه می کشد از روی باغبان خجلت
چو سرو و بید درین باغ هر که بی ثمرست

حضور هر دو جهان فرش آستان کسی است
که زرنگار سرایش ز روی همچو زرست

اگر چه کوه غم عشق سخت سنگین است
نظر به طاقت فرهاد، سایه کمرست

من و ملازمت غم، که دستگاه نشاط
ز چشم مردم این روزگار تنگترست

درازتر بود از رشته رنج باریکش
درین بساط چو سوزن کسی که دیده ورست

شود ز گوشه نشینی فزون رعونت نفس
سگ نشسته ز استاده سرفرازترست

حضور خاطر اگر هست در شکیبایی است
دلی که صبر ندارد همیشه در سفرست

خبر ز درد ندارند بیغمان صائب
وگرنه منت صندل بتر ز دردسرست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.