هوش مصنوعی: این متن بیانگر نگاهی تلخ و انتقادی به زندگی و انسان‌هاست. شاعر از بی‌عدالتی، بی‌مهری دنیا، و غرور بی‌جا سخن می‌گوید. او از دردها و رنج‌های زندگی مانند یتیمی و بی‌کسی می‌نالد و تأکید می‌کند که گوهر وجودی انسان بدون تلاش بی‌فایده است. همچنین، هشدار می‌دهد که غرور و سرکشی می‌تواند به نابودی بینجامد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی مفاهیم مانند یتیمی، ناامیدی، و هشدارهای اخلاقی ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۸۶

به هر که می نگرم زیر چرخ دلگیرست
که میهمان لئیم از حیات خود سیرست

گهر ز گرد یتیمی تمام می گردد
مس و جود مرا درد باده اکسیرست

پیاله چشم و چراغ است شیر گیران را
به چشم بیجگران گر چه دیده شیرست

کنار کشت مده موسم بهار از دست
که موج سبزه به پای نشاط زنجیرست

مباش سرکش و مغرور و بی ادب که هدف
همیشه از رگ گردن نشانه تیرست

ز پیچ و تاب ندارد گزیر روشندل
ز موج خویشتن آب روان به زنجیرست

چه سود جوهر ذاتی چو کارفرما نیست؟
که بی کش، دم شمشیر پشت شمشیرست

ز خضر وحشت سیلاب می کنم صائب
خرابی دل مغرور من ز تعمیرست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.