هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، دوری و وصال می‌پردازد. شاعر از تاریکی زلف معشوق، نزدیکی گناه لب او به توبه، و سختی‌های راه عشق سخن می‌گوید و در نهایت به امید وصال اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶۹۹

اگر چه زلف ترا دل ز کفر تاریک است
ز خط، لب تو گناهی به توبه نزدیک است

ز قرب سیمبران با نگاه دور بساز
که رشته را ز گهر بهره رنج باریک است

ز خود برآمدگان زود می رسند به کام
به بوی پیرهن این راه دور نزدیک است

ز نقش پای تو چون مهر خیره گردد چشم
فسانه ای است که پای چراغ تاریک است

نماز شام شود ساقط از سحرخیزان
شب وصال تو از بس به صبح نزدیک است!

اگر به فکر میانش فتاده ای صائب
مپوش چشم چو سوزن که راه باریک است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.