هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات و تجربیات شخصی خود سخن می‌گوید، با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه مانند بالش خورشید، شکستگی گل، و چله‌خانه یوسف. او به قدرت شعر و کلام خود اشاره می‌کند و از بلندهمتی و توفیق خود می‌گوید. متن پر از نمادهای عرفانی و ادبی است که نشان‌دهنده عمق تفکر شاعر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و نمادها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۳۲

اگر چه بالش خورشید تکیه گاه من است
شکستگی گلی از گوشه کلاه من است

عجب نباشد اگر شعر من بود یکدست
که عمرهاست کف دست تکیه گاه من است

ز شعرهای ترم گرم این چنین مگذر
که آب خضر نهان در شب سیاه من است

مباش منکر آب روان گفتارم
که سرو مصرع برجسته یک گواه من است

به چشم کم منگر در دوات تیره دلم
که چله خانه یوسف درون چاه من است

گذشته فکر من از لامکان به صد فرسنگ
بلند همتی من دلیل راه من است

غزال معنی من رتبه دگر دارد
برون ز دایره چرخ صیدگاه من است

ز نور جبهه خورشید می توان دانست
که خانه زاد دوات درون سیاه من است

چرا بلند نگردد حدیث من صائب؟
که آستانه توفیق بوسه گاه من است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.