هوش مصنوعی: این متن به موضوعاتی مانند عشق الهی، حیرت و دانایی، تنهایی، و ظاهر و باطن انسان می‌پردازد. همچنین از مفاهیمی مانند شکیبایی، رسوایی، و بینایی معنوی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر شعری، حالات روحی و عرفانی را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۷۷۸

در آن مقام که حیرت دلیل دانایی است
نفس شمرده زدن نیز بادپیمایی است

حضور، لازم عشق خدایی افتاده است
بود همیشه پریشان دلی که هر جایی است

به خون خویش سرانجام می دهد محضر
سیه دلی که چو طاوس در خودآرایی است

ز خانه صورت دیوار می جهد بیرون
به محفلی که مرا دعوی شکیبایی است

کدام ظاهر و باطن موافق است به هم؟
دلش ز سنگ بود گر سپهر مینایی است

ز چاه روی به بازار می کند یوسف
ز خلق روی نهفتن تلاش رسوایی است

درون سینه کند سیر، بر مجنون را
ز بیقراری وحشت دلی که صحرایی است

فغان که مردم کوته نظر نمی دانند
که بستن نظر از عیب خلق بینایی است

کجا ز سیلی خط هوشیار خواهد شد؟
چنین که چشم تو مشغول باده پیمایی است

ز خط و زلف کند حلقه های چشم ایجاد
ز بس که عارض او تشنه تماشایی است

بهار عالم ایجاد نیست غیر سخن
که سبزی پر طوطی ز فیض گویایی است

درین جهان چو دوزخ اگر بهشتی هست
که می توان نفسی راست کرد، تنهایی است

تو از گرانی خود می کشی تعب صائب
ز خار، باد صبا ایمن از سبکپایی است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.