هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، رنج عاشقان، صبر، قناعت و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر از زبان عاشقی سخن می‌گوید که در راه وصال معشوق، سختی‌ها را تحمل می‌کند و به هیچ چیز جز او راضی نیست.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده، و درک احساسات و تجربیات بیان شده در شعر، برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

غزل شمارهٔ ۱۷۸۴

ز خط غبار بر آن لعل آتشین ننشست
ز برق حسن، سیاهی بر این نگین ننشست

به گرد راه تو بیباک، چشم بد مرساد!
که همچو گرد یتیمی به هر جبین ننشست

به محفل تو کسی داد بیقراری داد
که تا نسوخت چو پروانه، بر زمین ننشست

ز ترکتاز قیامت نکرد قامت راست
به هیچ سینه غبار غم این چنین ننشست

چه نقش دید ندانم دل رمیده من؟
که یک نفس به نگین خانه، این نگین ننشست

حدیث کوه غم عاشقان نسیم صباست
ترا که قطره شبنم به یاسمین ننشست

نماند بوته خاری جهان امکان را
که بر امید تو صیاد در کمین ننشست

چنین که سنگ ملامت نشست بر سر من
به تاج پادشهان گوهر این چنین ننشست

قدم ز غمکده اختیار بیرون نه
که در بهشت رضا هیچ کس غمین ننشست

به نوشخند قناعت کجا شوی خرسند؟
ترا که حرص به صد خانه انگبین ننشست

چو زلف و خط کس ازان روی کامیاب نشد
به دور حسن تو نقش کسی چنین ننشست

دلم به حلقه زلف تو تا نظر انداخت
دگر به هیچ نگین خانه، این نگین ننشست

همین نه روز من از خط سیاه شد صائب
که نقش یار هم از خط عنبرین ننشست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.