هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و اخلاقی است که به موضوعاتی مانند عشق الهی، فقر معنوی، توکل به خدا، دوری از حرص و طمع، و اهمیت حمایت از ضعفا می‌پردازد. شاعر از لعل و گوهر به عنوان نمادهایی برای عشق و صفای باطن استفاده می‌کند و بر اهمیت شکستن دل برای رسیدن به حقیقت تأکید دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۹۷

به آبداری لعل تو هیچ گوهر نیست
به این صفا، گهری در ضمیر کوثر نیست

مرا به ساغری ای خضر نیک پی دریاب
که بی دلیل ز خود رفتنم میسر نیست

توانگرست به یک مشت خاک، دیده فقر
دل حریص به صد گنج زر توانگر نیست

شهادتی که بود دیگری وسیله آن
ز زندگانی خضر و مسیح کمتر نیست

من و تردد خاطر، خدا نگه دارد!
به قلزمی که منم، موج او شناور نیست

دل شکسته ما را به لطف خود بپذیر
نظر به مورچه، پای ملخ محقر نیست

ببر ز خویش اگر جنت آرزو داری
که دوزخی بتر از صحبت مکرر نیست

حمایت ضعفا مانع پریشانی است
وگرنه رشته سزاوار قرب گوهر نیست

ز چاک دل بود امید فتح باب مرا
چو آفتاب مرا روی دل به هر در نیست

شفق همین نه به خورشید کار دارد و بس
کدام لقمه این هفت خوان به خون تر نیست؟

ترا که پای طلب بسته اند، سنگین باش
درین محیط که ماییم جای لنگر نیست

مدار چشم مروت ز هیچ کس صائب
که خضر را غم محرومی سکندر نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.