هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از رنجها و ناکامیهای خود میگوید و بیان میکند که با وجود فقر و مشکلات، از زندگی شاکر است. او به نابرابریهای اجتماعی و بیعدالتیها اشاره میکند و تأکید میکند که درد و رنج برای همه یکسان است، چه شاه و چه گدا. همچنین، شاعر از عشق و جنون سخن میگوید و بیان میکند که حتی ثروت و قدرت نیز نمیتواند آرامش را به ارمغان بیاورد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات به مسائل اجتماعی و نابرابریها اشاره میکنند که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۱۸۰۲
ز تنگدستی شکر، نی مرا غم نیست
که ناله های گلوسوز از شکر کم نیست
به مجلسی که در او داروگیر منعی است
اگر بهشت بود، دلنشین آدم نیست
ز چشم شور تماشاییان هراسانم
وگرنه زخم مرا احتیاج مرهم نیست
یکی است نسبت داغ جنون به شاه و گدا
ز آفتاب قیامت کسی مسلم نیست
گداختم جگر خویش را به آتش گل
هنوز اشک مرا اعتبار شبنم نیست
شکوه صحبت شیرین حجاب اظهارست
وگرنه حسرت خسرو ز کوهکن کم نیست
جنون به ملک سلیمان نمی کند اقبال
وگرنه مرتبه داغ، کم ز خاتم نیست
اگر چه جلوه او از دو عالم افزون است
دلی کجاست که در وی غم دو عالم نیست؟
ز سنگ تفرقه صائب بلند گردیده است
بنای دوستی روزگار محکم نیست
که ناله های گلوسوز از شکر کم نیست
به مجلسی که در او داروگیر منعی است
اگر بهشت بود، دلنشین آدم نیست
ز چشم شور تماشاییان هراسانم
وگرنه زخم مرا احتیاج مرهم نیست
یکی است نسبت داغ جنون به شاه و گدا
ز آفتاب قیامت کسی مسلم نیست
گداختم جگر خویش را به آتش گل
هنوز اشک مرا اعتبار شبنم نیست
شکوه صحبت شیرین حجاب اظهارست
وگرنه حسرت خسرو ز کوهکن کم نیست
جنون به ملک سلیمان نمی کند اقبال
وگرنه مرتبه داغ، کم ز خاتم نیست
اگر چه جلوه او از دو عالم افزون است
دلی کجاست که در وی غم دو عالم نیست؟
ز سنگ تفرقه صائب بلند گردیده است
بنای دوستی روزگار محکم نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.