هوش مصنوعی: این متن با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه، به موضوعاتی مانند ناامیدی، بی‌قراری، و پوچی زندگی می‌پردازد. شاعر از فضای تنگ و بی‌روح زندگی شکایت دارد و احساس می‌کند که در این دنیا جای آرامش و آسایش نیست. او همچنین به بی‌ثباتی و تغییرات دائمی زندگی اشاره می‌کند و از وابستگی‌های بی‌فایده و امیدهای بی‌ثمر سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و پوچی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۰۷

فضای چرخ مقام نفس کشیدن نیست
مسوز شمع در آن خانه ای که روزن نیست

ز فکر عالم بالا سیه دل آسوده است
ملال پای گرانخواب را ز دامن نیست

ز سیر دایمی چرخ می شود معلوم
که در بساط زمین جای آرمیدن نیست

چو طفل مهد مکن دل به مهره بازی خوش
که هیچ سبحه ترا چون نفس شمردن نیست

کنند اگر چو خم باده خشت بالینم
مرا ز کوی خرابات پای رفتن نیست

چه خون که در جگرم می کند پشیمانی
شراب خوردن من کم ز شیشه خوردن نیست

فغان که حلقه جمعیتی ندارند چرخ
که همچو خانه زنجیر پر ز شیون نیست

ز تنگ چشمی سوزن چه تابها که نخورد
هنوز رشته امید را گسستن نیست

به نقل، شور مکن آن دهان شیرین را
که باده را مزه ای به ز لب گزیدن نیست

بپوش چشم ز نشو و نمای دل صائب
که تخم سوخته را بهره از دمیدن نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.