هوش مصنوعی: این شعر از گذر زمان و زیبایی‌های از دست رفته سخن می‌گوید. شاعر با اشاره به دوران جوانی، زیبایی طبیعت و عشق، از گذشت این لحظات با ارزش ابراز تأسف می‌کند. همچنین، از بی‌ثباتی دنیا و ناپایداری زندگی صحبت می‌کند و به مفاهیمی مانند مرگ و گذشت عمر اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و ناپایداری زندگی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۲۸

هزار حیف که دوران خط یار گذشت
شکست رنگ گل و حسن نوبهار گذشت

چنان سیاهی خط تنگ کرد دایره را
که حسن، همچو نسیم از بنفشه زار گذشت

حذر ز سایه مژگان خویشتن می کرد
ز جوش خط چه بر آن آتشین عذار گذشت

تو وعده می دهی و حسن بر جناح سفر
تو روز می گذرانی و روزگار گذشت

گهر به چشم صدف در کمین ریختن است
مگر حدیثی ازان در شاهوار گذشت؟

در آتشم چون گل از برگ خود، خوشا سر دار
که نوبهار و خزانش به یک قرار گذشت

غبار خاطر ازین بیشتر نمی باشد
که از خرابه من سیل باوقار گذشت

چه سود لوح مزارم ز خشت خم کردن؟
مرا که عمر به خمیازه و خمار گذشت

ز روزگار جوانی خبر چه می پرسی؟
چو برق آمد و چون ابر نوبهار گذشت

یکی است مرتبه صدر و آستان پیشش
کسی که همچو تو صائب ز اعتبار گذشت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.