هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، جمال معشوق، و احساسات درونی خود سخن می‌گوید. او از دل‌باختگی، آتش عشق، و بی‌قراری روح خود می‌گوید و به زیبایی‌های ظاهری و معنوی معشوق اشاره می‌کند. در پایان، شاعر به کمال عشق در دوران خود اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

غزل شمارهٔ ۱۸۴۷

خطش عنان تصرف ز دست خال گرفت
به خوش سیاه دلی ملک انتقال گرفت

چه حسن بود که از پرده تا برون آمد
جهان به زیر سراپرده جمال گرفت

ز دام و دانه چه پرواست مرغ زیرک را؟
نمی توان دل ما را به زلف و خال گرفت

عجب که آتش دوزخ به گرد من گردد
که آتشم به دل از تاب انفعال گرفت

دو چشم روشن خود باخت در تماشایش
ز مصحف رخ او هر کسی که فال گرفت

به یک پیاله مرا عالم دگر سازید
کز این جهان مکرر مرا ملال گرفت

هما گداخت چنان ز استخوان سوخته ام
کز سایه را نتواند به زیر بال گرفت

غزل نبود به این رتبه هیچ گه صائب
نوای عشق در ایام من کمال گرفت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.