هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، طبیعت، ناامیدی، و فلسفه زندگی می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های بهار و طبیعت سخن می‌گوید، اما در عین حال به ناپایداری زندگی و امیدهای سوخته اشاره می‌کند. او همچنین از عشق و تسخیرناپذیری آن سخن می‌گوید و به وضعیت غریبان و بی‌عدالتی‌های اجتماعی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم انتزاعی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۴۸

ز نوبهار جهان زینت تمام گرفت
شکوفه روی زمین را به سیم خام گرفت

شدند سوخته جانان امیدوار آن روز
که داغ لاله به کف جام لعل فام گرفت

ز غنچه، مستی بلبل دو روز بیش نبود
سزای آن که ز نو کیسه زر به وام گرفت!

تهی است جیب و کنارش ز دور باش حیا
اگر چه هاله به بر ماه را تمام گرفت

نمی توان به نظر کرد عشق را تسخیر
محیط را نتواند کسی به دام گرفت

چرا به حال غریبان نمی کنی اقبال؟
ترا که صبح بناگوش رنگ شام گرفت

سپهر سفله نگردد حجاب، قسمت را
صدف ز آب گهر در محیط کام گرفت

فغان که گریه شادی نمی تواند شست
حلاوتی که لب قاصد از پیام گرفت!

شکستگی نرسد خامه ترا صائب!
که از تو کار سخن رونق تمام گرفت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.