هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غنایی است که در آن شاعر از دلتنگی، عشق، و زیباییهای طبیعت سخن میگوید. مضامینی مانند فراق، حسرت، وصف معشوق، و عناصر طبیعی مانند گل، شمع، و نسیم در آن به چشم میخورد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و نمادین است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند فراق و حسرت ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۱۸۵۰
شب گذشته دل از زلف پر شکن می گفت
غریب بود، ز حب الوطن سخن می گفت
گهر چو کرد وداع صدف عزیز شود
عزیز مصر به یعقوب این سخن می گفت
اگر پیاله سراپا دهن نمی گردید
که حرف بوسه ما را به آن دهن می گفت؟
ازان خموش به کنجی نشسته بودم دوش
که شرح حال مرا شمع انجمن می گفت
هلال واری ازان سینه دید و رفت از دست
گلی که روز وز شب از چاک پیرهن می گفت
همیشه آه هوادار لاله رویان بود
نسیم تا نفس آخر از چمن می گفت
چو غنچه مشت زری عندلیب اگر می داشت
هزار نکته رنگین به یک دهن می گفت
غریب بود، ز حب الوطن سخن می گفت
گهر چو کرد وداع صدف عزیز شود
عزیز مصر به یعقوب این سخن می گفت
اگر پیاله سراپا دهن نمی گردید
که حرف بوسه ما را به آن دهن می گفت؟
ازان خموش به کنجی نشسته بودم دوش
که شرح حال مرا شمع انجمن می گفت
هلال واری ازان سینه دید و رفت از دست
گلی که روز وز شب از چاک پیرهن می گفت
همیشه آه هوادار لاله رویان بود
نسیم تا نفس آخر از چمن می گفت
چو غنچه مشت زری عندلیب اگر می داشت
هزار نکته رنگین به یک دهن می گفت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.