هوش مصنوعی: این شعر تصاویر زیبایی از طبیعت و احساسات انسانی را با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های غنی به تصویر می‌کشد. باران، ابر، گل، خاک، اشک و دیگر عناصر طبیعی به عنوان نمادهایی از عواطف عمیق مانند غم، شوق، عشق و ناامیدی استفاده شده‌اند. شاعر با زبانی پراحساس و تصاویر شاعرانه، رابطه‌ی بین انسان و طبیعت را به نمایش می‌گذارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی کافی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۵۴

باران چو انجم از فلک گریه تاک ریخت
ابر بهار، رنگ قیامت به خاک ریخت

گفتی به جای قطره باران درین بهار
دامان پر گل از کف گردون به خاک ریخت

چون سینه صدف گهر آبدار کرد
هر شبنمی که گل به گریبان خاک ریخت

آینه رویی از جگر خاک جلوه کرد
هر قطره عرق که ازان روی پاک ریخت

ماند چگونه نامه مستان سیاهروی؟
زان اشک بی شمار که از چشم تاک ریخت

هر نخل آرزو که دل از روی شوق بست
چون نخل موم ازین نفس شعله ناک ریخت

رویم ز اشک شور نمکزار گشته است
یارب که این نمک به دل چاک چاک ریخت؟

آورد سر برون ز گریبان بخت سبز
چون شیشه هر که جرعه خود را به خاک ریخت

صائب نگاه یار که می می چکد ازو
در جام ما برای چه زهر هلاک ریخت؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.