هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، دل‌پاکی، مستی، حقیقت، و زندگی می‌پردازد. شاعر از دل پاک و سخن تازه صحبت می‌کند و عشق را تلخ اما جان‌بخش می‌داند. همچنین، به مفاهیمی مانند مستی، دوری و نزدیکی، و حقیقت زندگی اشاره می‌کند. در پایان، شاعر به صائب تبریزی اشاره می‌کند و از دولت و گشایش سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از اشارات مانند مستی و عشق ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۸۵

سرچشمه نشاط دل پاک گوهرست
تا دل شکفته است، سخن تازه و ترست

جز حرف تلخ عشق کز او تازه است جان
دل می گزد اگر همه قند مکررست

مجنون پاکباز بود فارغ از حساب
دیوانه را چه کار دیوان محشرست؟

حقی که هست دختر رز را به میکشان
در پیش حق شناس به از شیر مادرست

تخت است دل چو از غم ایام شد سبک
سر چون گران شود ز می لعل، افسرست

ماه تمام، گاه شود بدر و گه هلال
دوری که برقرار بود دور ساغرست

باشد به خون غم می گلرنگ تشنه تر
شاهین اگر چه تشنه به خون کبوترست

هر چند می کند می گلرنگ کار خویش
از دست ساقیان گل اندام خوشترست

در بحر بیکنار نگیرد قرار موج
هر ناز او مقدمه ناز دیگرست

زان تیغ الحذر که ز پیچ و خم میان
در چشم موشکاف، سراپای جوهرست

زین صیدها که هست درین طرفه صیدگاه
در پای خم شکار بط می نکوترست

صائب کجا ز درگه صاحبقران رود؟
دولت درین سرا و گشایش درین درست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.