هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به زیبایی‌های معشوق، دردهای عشق، و تفاوت‌های بین عاشق و عاقل می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند عشق، رنج، جان، و معنویت استفاده کرده و با تصاویر شاعرانه، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و استعاری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۱۱

روی تو برق خرمن آسایش دل است
زلف تو تازیانه جانهای غافل است

هر خون که کرد در دل عشاق، مشک شد
اکسیر دانه است زمینی که قابل است

از رنگ و بوی، حسن خداداد فارغ است
نفزاید از بهار جنونی که کامل است

زاهد نیم به مهره گل مشورت کنم
تسبیح استخاره من عقده دل است

سوهان مرگ نیز علاجش نمی کند
پایی که از گرانی جان در سلاسل است

بحر تو بی کنار ز تن پروری شده است
از جان بشوی دست که هر موج ساحل است

ای رهروی که خیر به مردم رسانده ای
آسوده رو که بار تو بر دوش سایل است

از پیچ و تاب عشق مکن شکوه زینهار
کاین پیچ و تاب، جوهر آیینه دل است

از درد و داغ عشق بود برگ عیش من
این است دوزخی که به جنت مقابل است

هر کس نداده است گریبان به دست عقل
صائب بگیر دامن او را که عاقل است!
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.