هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، عشق و محبت را به عنوان نیرویی قدرتمند و فراگیر توصیف می‌کند که بر تمام عناصر عالم تأثیر می‌گذارد. شاعر از عشق به عنوان داغی در دل، تخمی در زمین دل، و طوفانی در آب و گل یاد می‌کند. او همچنین به وحدت با کاینات و حضور یار در دل خود اشاره می‌کند. شعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، عشق را به عنوان نیرویی بی‌پایان و فراتر از محدودیت‌های مادی به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارد.

غزل شمارهٔ ۱۹۳۰

از خون چو داغ لاله حصار دل من است
هر که بوی خون شنوی منزل من است

تخم محبتی که سویدای عالم است
امروز در زمین دل قابل من است

طوفان نوح را به نظر درنیاورد
شور محبتی که در آب و گل من است

با کاینات یکدل و یکروی گشته ام
هر جا که یار جلوه کند در دل من است

دریا چه می کند به خس و خار خشک من؟
بر هر کفی که دست زنم ساحل من است

آسودگی به راه ندانسته ام که چیست
چون برق، منتهای نفس منزل من است

تمکین طور را به فلاخن گذاشته است
این راز سر به مهر که اندر دل من است

دارد ز خون صید حرم دست در نگار
سنگین دلی که درصدد بسمل من است

گر بر فلک برآمده است ابر نوبهار
صائب گدای دیده دریا دل من است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.