هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف عشق و وابستگی به معشوق می‌پردازد. شاعر از مستی، باده‌نوشی، و طبیعت برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و به قدرت و نفوذ معشوق در زندگی خود اشاره دارد. همچنین، مفاهیمی مانند جود و بخشش، عشق معنوی، و گناه نیز در ابیات دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی مانند گناه و وصال معنوی، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۹۴۲

محتاج کی به نشأه می چشم مست توست؟
پر خون دهان جام می از پشت دست توست

چون تاک در سراسر این باغ و بوستان
هر نخل سرکشی که بود زیر دست توست

لعلی که ساخته است نگین دان ز تاج زر
خونین جگر به خانه زین از نشست توست

ساید کلاه گوشه قدرش به آسمان
هر سر که در قلمرو ایجاد، پست توست

نظارگی ز سرو تو چون راست بگذرد؟
جایی که آبهای روان پای بست توست

زین پیش زلف در خم دل بود و این زمان
هر جا دلی است در خم زلف چو شست توست

از باده دست شستن من از صلح نیست
گر توبه می کنم به امد شکست توست

از می شود شعور تو هر لحظه بیشتر
فریاد من ز حوصله دیر مست توست

سرپنجه تصرف خورشید و ماه را
خواهد به چوب بستن، اگر دست دست توست

جود تو بی سؤال به سایل عطا کند
قفلی که بی کلید شود باز، دست توست

محرومی از وصال پریزاد معنوی
صائب گناه دیده صورت پرست توست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.