هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از آرزوهای عمیق و گاه دردناک خود سخن می‌گوید، مانند آرزوی جامی از خون بی‌غش (مانند منصور حلاج)، تجلی لعل از کمر طور، و تنگ‌تر شدن دنیا از دید مور. او به طاقت و صبر اشاره می‌کند و آرزوی سیر انجمن طور را دارد. همچنین، از اشتیاق به شکر و خواب نیستی می‌گوید و تمایل به عریان شدن در خانه زنبور را بیان می‌کند. در پایان، شاعر به نازکی و مشق فکر اشاره می‌کند و آرزوی نغمگی به شاعر مشهور را دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'جامی ز خون' و 'عریان شدن به خانه زنبور' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۴۹

جامی ز خون بی غش منصورم آرزوست
لعل تجلی از کمر طورم آرزوست

بر من جهان ز دیده مورست تنگتر
یک چند تنگنا دل مورم آرزوست

با طاقتی که پنجه ازو برده است موم
رفتن به سیر انجمن طورم آرزوست

ساغر حریف عقل گرانجان نمی شود
رطلی گرانتر از سر مخمورم آرزوست

مردم ز اشتیاق شکر خواب نیستی
بالین دار، چون سر منصورم آرزوست

شیرینی حیات دلم را گزیده است
عریان شدن به خانه زنبورم آرزوست

نازک شدم چنان که گمان می برند خلق
در بر کشیدن کمر مورم آرزوست

صائب درین زمان که رسیده است مشق فکر
هم نغمگی به شاعر مشهورم آرزوست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.