هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید. با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر زیبا مانند یعقوب و یوسف، گل و بلبل، و طبیعت، شاعر احساسات عمیق عاشقانه و حیرت‌آور را بیان می‌کند. همچنین، به مفاهیمی مانند فداکاری، عشق الهی، و ارزش‌های معنوی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات تاریخی نیاز به درک ادبی و فرهنگی دارند که معمولاً در سنین بالاتر قابل درک است.

غزل شمارهٔ ۱۹۶۰

یک دل هزار زخم نمایان نداشته است
یک گل زمین هزار خیابان نداشته است

کنعان ز آب دیده یعقوب شد خراب
ابر سفید این همه باران نداشته است

جز روی او که در عرق شرم غوطه زد
یک برگ گل هزار نگهبان نداشته است

بر عندلیب زمزمه عشق تهمت است
عاشق دماغ سیر گلستان نداشته است

خود را چنان که هست تماشا نکرده است
هر دلبری که عاشق حیران نداشته است

خوان سپهر و سفره خاک و بساط دهر
پیش از ظهور عشق نمکدان نداشته است

خواهی شوی عزیز، ز چاه وطن برآی
یوسف بهای آن به کنعان نداشته است

صد جان بهای بوسه طلب می کنی ز خلق
دیگر مگر کسی لب خندان نداشته است؟

صائب اگر چه قلزم عشق آرمیده نیست
در هیچ عهد این همه طوفان نداشته است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.