هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق و دردهای عاطفی شاعر است. او از عشق، رنج، و داغ‌های درونی خود سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند پروانه و چراغ، سودای زلف، و آتش فشان، احساسات خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۳۴

می سنگ اگر زند به ایاغم شگفت نیست
گر بوی گل خورد به دماغم شگفت نیست

سودای زلف ریشه به مغزم دوانده است
خون مشک اگر شود به دماغم شگفت نیست

پروانه داغ گرمی هنگامه من است
دامن اگر زند به چراغم شگفت نیست

از کاوکاو ناخن الماس اگر جهد
برق از سیاه خانه داغم شگفت نیست

با عندلیب هم سبق ناله بوده ام
دلتنگ اگر ز صحبت زاغم شگفت نیست

صائب ز سوز سینه آتش فشان اگر
آتش چکد ز پنبه داغم شگفت نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.