۲۸۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۵۳

یک دم صفای عالم غدار بیش نیست
آیینه آب سبزه زنگار بیش نیست

در پیش چشم پرده شناسان روزگار
اقبال، پرده رخ ادبار بیش نیست

در عالمی که دیده ما را گشوده اند
یک چشم خواب، دولت بیدار بیش نیست

دور نشاط زود به انجام می رسد
یک هفته شادمانی گلزار بیش نیست

پیداست جستجوی خسیسان کجا رسد
معراج خار تا سر دیوار بیش نیست

تردامنی به تیغ اجل آب می دهد
یک چاشت عمر شبنم گلزار بیش نیست

دریاست هر چه هست وجود تو چون حباب
در چشم عقل، پرده پندار بیش نیست

صائب هزار حیف کز آیینه وجود
چون طوطیان نصیب تو گفتار بیش نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.