هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی است. شاعر از دوستی ناب، عشق بی‌شائبه، و آزادگی سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند شمع، سرو، لعل، و آفتاب، به توصیف حالات درونی خود می‌پردازد. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند ظهور حق و جلوه‌گاه حسن دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۶۴

تخمی است دوستی که در آب و گل تو نیست
شمعی است روی گرم که در محفل تو نیست

چون سرو در سراسر این باغ دلفریب
آزاده ای کجاست که پا در گل تو نیست؟

در کان عقل و مخزن عشق و بساط حسن
لعلی نیافتیم که خونین دل تو نیست

یارب چه منعمی، که ندارد جهان خاک
دریای گوهری که به کف سایل تو نیست

بر روی آفتاب چرا تیغ می کشد؟
ابروی ماه عید اگر مایل تو نیست

در جلوه گاه حسن تو هر روز آفتاب
چون می تپد به خاک، اگر بسمل تو نیست؟

دل خانه تو از دگران می کند سراغ
هر چند غیر گوشه دل منزل تو نیست

نور ظهور، حق خس و خار بینش است
ورنه کدام پرده دل، محمل تو نیست؟

نازست سد راه، وگرنه در اشتیاق
فرقی میانه دل ما و دل تو نیست

صائب به لطف عام تو دارد امیدها
هر چند صید لاغر او قابل تو نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.