هوش مصنوعی: شاعر در این متن از گذر سریع عمر و فرصت‌های از دست رفته زندگی خود می‌نالد. او از دوران جوانی که در هوا و هوس سپری شده، از عمری که در حسرت و اندوه گذشت، و از فرصت‌های عاشقانه و شادمانی که به دلیل ترس و احتیاط از دست رفته‌اند، سخن می‌گوید. شاعر آرزو می‌کند که بهار بتواند بخشی از آنچه را که در قفس زندگی از دست رفته جبران کند، اما در نهایت به این واقعیت تلخ اشاره می‌کند که عمر مانند حباب در یک نفس گذشت.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و تمثیل‌های به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا کم‌جذاب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۸۴

سر جوش عمر من به هوا و هوس گذشت
ته جرعه اش به آه و فغان (چون) جرس گذشت

افغان که عندلیب مرا عمر در بهار
گه در شکنج دام و گهی در قفس گذشت

غافل زیاد مرگ مرا زندگی نکرد
عمرم تمام در نفس باز پس گذشت

دلجویی بهار تلافی کند مگر
از زندگانی آنچه مرا در قفس گذشت

در بزم وصل آینه رویان ز احتیاط
اوقات من تمام به پاس نفس گذشت

صیدی نیافتیم که مطلق عنان کنیم
عمر سگ شکاری ما در مرس گذشت

دل خوردن است سمت طامع ز پاکباز
صد بار مست دید مرا و عسس گذشت

صائب خوشا کسی که درین بحر چون حباب
بود و نمود او همه در یک نفس گذشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.