هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و رنج عشق، گذر عمر و حسرت‌های زندگی است. شاعر از عشق نافرجام، گذشت زمان و بی‌ثمری زندگی سخن می‌گوید و با استفاده از تصاویر زیبا مانند بلبل، گل و آیینه، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و حسرت‌بار نیاز به بلوغ ذهنی برای درک کامل دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۸۵

روزی که حرف عشق مرا بر زبان گذشت
چون خامه مد زخم من از استخوان گذشت

هر رخنه قفس دری از فیض بوده است
صد حیف ازان حیات که در آشیان گذشت

یک بار دست در کمر بلبلان نزد
این موج گل که از کمر باغبان گذشت

شد پرده های دیده روشن، قماش ما
از بوی یوسفی که بر این کاروان گذشت

تا روی آتشین تو بی پرده شد ز شرم
آیینه همچو آب ز آیینه دان گذشت

برجسته مصرعی است ز دیوان زندگی
چون نی ز عمر آنچه مرا در فغان گذشت

بی حاصلی نگر که شماریم مغتنم
از زندگانی آنچه به خواب گران گذشت

پیغام وبوسه نیست تسلی فزای من
بازآ که اشتیاق من از این و آن گذشت

صائب ز صبح شیب و سرانجام آن مپرس
چون موسم شباب به خواب گران گذشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.