هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که از لذتهای معنوی و عشق الهی سخن میگوید. شاعر از تجربههای روحانی خود مانند نوشیدن بادهی عشق و دیدار با معشوق الهی صحبت میکند. در این مسیر، شمسالدین تبریزی به عنوان راهنمای روحانی ظاهر میشود و راه نجات را نشان میدهد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعارههایی مانند باده و عشق ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۲۸۰۵
ای خوشا عیشی که باشد، ای خوشا نَظّارهیی
چون به اصلِ اصلِ خویش آید چُنین هر پارهیی
هر طَرَف آید به دَستَش بیصُراحی، بادهیی
هر طَرَف آید به چَشمَش دِلْبَری، عَیّارهیی
دِلْبَری که سنگِ خارا، گَر زِ لَعْلَش بو بَرَد
جانْ پَذیرد سنگِ خارا، تا شود هُشیارهیی
باده دُزدید از لبانِ دِلْبَرِ من یک صِفَت
لاجَرَم در عشقِ آن لب، جان شُده میْ خوارهیی
صُبح دَم بر راهِ دَیری راهِبَم همراه شُد
دیدمَش هم دَردِ خویش و دیدمَش هم کارهیی
یک صُراحی پیشَم آوَرْد، آن حَریفِ نیک خو
گشت جانَم زان صُراحی بیخودی، خَمّارهیی
در میانِ بیخودی، تبریزِ شَمسُ الدّین نِمود
از پِیِ بیچارگان سویِ وصالَش چارهیی
چون به اصلِ اصلِ خویش آید چُنین هر پارهیی
هر طَرَف آید به دَستَش بیصُراحی، بادهیی
هر طَرَف آید به چَشمَش دِلْبَری، عَیّارهیی
دِلْبَری که سنگِ خارا، گَر زِ لَعْلَش بو بَرَد
جانْ پَذیرد سنگِ خارا، تا شود هُشیارهیی
باده دُزدید از لبانِ دِلْبَرِ من یک صِفَت
لاجَرَم در عشقِ آن لب، جان شُده میْ خوارهیی
صُبح دَم بر راهِ دَیری راهِبَم همراه شُد
دیدمَش هم دَردِ خویش و دیدمَش هم کارهیی
یک صُراحی پیشَم آوَرْد، آن حَریفِ نیک خو
گشت جانَم زان صُراحی بیخودی، خَمّارهیی
در میانِ بیخودی، تبریزِ شَمسُ الدّین نِمود
از پِیِ بیچارگان سویِ وصالَش چارهیی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.