هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای غنی، به بیان دردها و شورهای عشق میپردازد. شاعر از زلف معشوق، دل رمیده، ملامتگران، و آتش عشق سخن میگوید و با اشاره به مجنون و آیینه، عمق احساسات خود را نشان میدهد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و واژگان بهکاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارند.
غزل شمارهٔ ۲۱۰۲
از زلف اگر نه حسن تو زنجیر می گرفت
این دل رمیده را به چه تدبیر می گرفت؟
آن عهد یاد باد که آن زلف مشکبار
دیوانه مرا به دو زنجیر می گرفت
می جست از زبان ملامتگران پناه
مجنون که جای در دهن شیر می گرفت
می داد از دل آینه سامان برای تو
آهم که چشم آینه را دیر می گرفت
حیران عشق را خبر از خویشتن نبود
آیینه در برابر تصویر می گرفت
گر ناز بی دماغ نمی شد ز خون خلق
از دست غمزه تو که شمشیر می گرفت؟
پیری فسرده کرد مرا، ورنه پیش ازین
آتش ز شست من به نی تیر می گرفت
تا عشق داشت گوشه چشمی به من، جهان
گرد مرا به قیمت اکسیر می گرفت
دیوانه حلقه در بیت الحرام را
صائب به یاد حلقه زنجیر می گرفت
این دل رمیده را به چه تدبیر می گرفت؟
آن عهد یاد باد که آن زلف مشکبار
دیوانه مرا به دو زنجیر می گرفت
می جست از زبان ملامتگران پناه
مجنون که جای در دهن شیر می گرفت
می داد از دل آینه سامان برای تو
آهم که چشم آینه را دیر می گرفت
حیران عشق را خبر از خویشتن نبود
آیینه در برابر تصویر می گرفت
گر ناز بی دماغ نمی شد ز خون خلق
از دست غمزه تو که شمشیر می گرفت؟
پیری فسرده کرد مرا، ورنه پیش ازین
آتش ز شست من به نی تیر می گرفت
تا عشق داشت گوشه چشمی به من، جهان
گرد مرا به قیمت اکسیر می گرفت
دیوانه حلقه در بیت الحرام را
صائب به یاد حلقه زنجیر می گرفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.