هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات شاعرانه‌ای است که از عشق، دل‌تنگی و رنج‌های عاطفی سخن می‌گوید. شاعر از تأثیر عشق بر زندگی خود، نگاه معشوق و جدایی از او صحبت می‌کند و از دردهای درونی خود می‌نالد. همچنین، اشاره‌ای به ناامیدی از کمک دیگران و تسلیم شدن در برابر عشق دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۰۷

ماهی که ز پرتو به جهان شور درانداخت
پیش رخت از هاله مکرر سپر انداخت

با گوشه دل غنچه صفت ساخته بودم
بوی تو مرا همچو صبا دربدر انداخت

در دیده صاحب نظران موی زیادم
زان روز که چشم تو مرا از نظر انداخت

تا دامن محشر نتوان دوخت به سوزن
مژگان تو چاکی که مرا در جگر انداخت

فریاد که شیرین سخنی طوطی ما را
مشغول سخن کرد و ز فکر شکر انداخت

آن را که به دولت نتوانیش رساندن
مانند هما سایه نباید به سر انداخت

صائب شدم آسوده ازین کارگشایان
تا کار مرا عشق به آه سحر انداخت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.