هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند درد و رنج، عشق و هجران، آزادی و جستجوی حقیقت، و ناپایداری زندگی می‌پردازد. شاعر از احساسات عمیق انسانی مانند دلتنگی، بی‌قراری، و حیرت سخن می‌گوید و از عناصر طبیعت برای بیان این مفاهیم استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۱۳۹

درد تو به دلهای سبکروح گران است
تبخال بر آن لب گره رشته جان است

در وصل دل از هجر فزون دل نگران است
آوارگی تیر در آغوش کمان است

بر خاطر آزاده من دست گهربار
چون دست تهی بر دل محتاج گران است

از دل نبرد شوق وطن عزت غربت
در صلب گهر آب همان قطره زنان است

ایمن نتوان گشت ز برگشتگی بخت
پیوست هدف را خطر از پشت کمان است

در قافله ریگ روان پیش و پسی نیست
پس مانده این مرحله از پیشروان است

حیرت زدگان را نبود بهره ای از وصل
در دامن گل دیده شبنم نگران است

در بال و پر عزم، مرا کوتهیی نیست
سنگ ره من کاهلی همسفران است

بیتابی ذرات جهان در طلب حق
در شیشه ساعت سفر ریگ روان است

صائب نگه گرم در آن چشم سیه مست
برقی است جهانسوز که در ابر نهان است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.