هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد هجران، ناامیدی از دنیا و انتقاد از نابرابری‌های اجتماعی است. شاعر از دل‌های نگران، آوارگی و بی‌ثباتی زندگی سخن می‌گوید و به ناکامی‌های انسان در رسیدن به آرزوهایش اشاره می‌کند. همچنین، انتقادی تند به ناعادلانه بودن جهان و رفتارهای سطحی مردم دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادهای اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، برخی از ابیات حاوی ناامیدی و درد عاطفی هستند که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۱۴۰

در وصل، دل از هجر فزون دل نگران است
آوارگی تیر در آغوش کمان است

بیهوده پس سبحه و زنار دویدیم
شیرازه اوراق دل آن موی میان است

این با که توان گفت، که با آن همه نعمت
دل خوردن ما بر فلک سفله گران است

گر باد به فرمان سلیمان زمان بود
مجنون ترا ریگ روان تخت روان است

روشن گهران از هنر خویش نگویند
اینجاست که جوهر علف تیغ زبان است

مردان حق از دایره چرخ برونند
از چرخ شکایت روش پیرزنان است

بیرون شد ازین دایره بی زخم محال است
ما سست عنانیم و قضا سخت کمان است

ذرات جهان ریزه خور خوان سپهرند
هر چند که بر سفره او یک ته نان است

صائب دم گرمی که برآرد ز جهان دود
در حلقه ما سوختگان باد خزان است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.