هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، به زیبایی معشوق، حیرت عاشق، رهایی از تعلقات دنیوی و سختی‌های راه عشق می‌پردازد. شاعر با اشاره به خواب غفلت، نگرانی دل سالک، و سنگینی ملامت‌ها، مسیر پر فراز و نشیب عشق را توصیف می‌کند و در نهایت، خلوت گور را بر همنشینی با نااهلان ترجیح می‌دهد.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، نیاز به درک نسبی از فلسفه و ادبیات دارد که معمولاً برای نوجوانان و بزرگسالان قابل‌درک است. همچنین، برخی اشارات مانند «خلوت گور» ممکن است برای کودکان نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۴۱

محو رخ زیبای تو فارغ ز جهان است
بیداری حیرت زدگان خواب گران است

پوشیدن چشم از دو جهان سود نبخشد
مادام که دل در بر سالک نگران است

تا دست برآورده ام از خرقه تجرید
بر پیکر من بند قبا بند گران است

پیداست چو ابر تنک جلوه خورشید
در پرده چشمی که خیال تو نهان است

چون سیل، طلبکار ترا سنگ ملامت
در قطع بیابان طلب، سنگ فسان است

در مشرب من خلوت اگر خلوت گورست
بسیار به از صحبت ابنای زمان است

صائب مکن اندیشه جان در سفر عشق
کاین مرحله را ریگ روان خرده جان است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.