هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر غم و اندوه ناشی از عشق نافرجام و دوری از معشوق است. شاعر از چشم سیاه و نگاه سلسله‌جنبان معشوق یاد می‌کند که باعث سیاهی روزهایش شده است. او از غربت و زندان دوری از وطن می‌گوید و اشاره می‌کند که بیرون از وطن مانند چاه است. همچنین، شاعر از دردهای عشق و سیل حوادث زندگی می‌نالد و در نهایت، خاکستر وجودش را در گرو آه‌هایش می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و استفاده از استعاره‌های پیچیده در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات غم و اندوه و غربت نیاز به سطحی از بلوغ ذهنی و تجربه‌ی زندگی دارد تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۲۱۵۶

روزم سیه از پرتو آن چشم سیاه است
کز چین جبین سلسله جنبان نگاه است

خمیازه گل وقت سحر بی سببی نیست
غفلت نکنم، در خم آن طرف کلاه است

بر داغ سیه روزی عشاق ببخشای
شکرانه آن رو که ولی نعمت ماه است

غربت مپسندید که افتید به زندان
بیرون ز وطن پا مگذارید که چاه است

هر چند که از زلف تو یک پیچ نمانده است
در سینه من مایه صد سلسله آه است

بر خانه من سیل حوادث نکند زور
همواری من دشت صفت پشت و پناه است

پشت لب پیمانه ما سبز شد از زهر
آن ساقی بیرحم همان تلخ نگاه است

صائب عجبی نیست گر آرام ندارم
خاکستر من در گرو صرصر آه است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.