هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از مخاطب خود سوالاتی فلسفی و عرفانی می‌پرسد. شاعر از مخاطب می‌پرسد که چگونه از تاریکی‌ها گذر کرده، چگونه با مشکلات و حوادث زندگی مواجه شده و چگونه از آزمایش‌های سخت زندگی عبور کرده است. در نهایت، شاعر اشاره می‌کند که مخاطب تحت عنایت شمس‌الدین تبریزی راه خود را گم کرده و اگر به او توجه شود، می‌تواند به گوهری تبدیل شود که قبلاً ناشناخته بود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۱۲

ای دَهان آلوده جانی، از کجا میْ خورده‌یی؟
وان طَرَف کین باده بودَت، از کجا رَهْ بُرده‌یی؟

با کدامین چَشمْ تو از ظُلْمَتی بُگْذشته‌یی؟
با کدامین پایْ راهِ بی‌رَهی بِسْپُرده‌یی؟

با کدامین دست بُردی حادثاتِ دَهر را
از جَمالِ دِلْرُبایی، آیِنِه بِسْتُرده‌یی؟

نی هزاران بار خونِ خویشتن را ریختی؟
نی هزاران بار تو در زندگی خود مُرده‌یی؟

نی هزاران بار اَنْدَر کوره‌هایِ اِمْتِحان
دَرگُدازیدی چو مِسّ و هَمچو مِس بِفْسُرده‌یی؟

نی تو بر دریایِ آتش، بال و پَر را سوختی
نی تو بر پُشتِ فَلَک، پاهایِ خود اَفْشُرده‌یی؟

چون ازین رَهْ هیچ گَردی نیست بر نَعْلینِ تو
از وَرایِ این همه تو چون که اهلِ پَرده‌یی؟

چَشم بُگْشا سویِ ما، آخِر جوابی بازگو
کَزْ درونِ بَحْرِ دانش، صافی‌یی، نی دُرده‌یی

گفت جانم کَزْ عِنایَت‌هایِ مَخْدومِ زمان
صَدْرْ شَمسُ الدّینِ تبریزی تو رَه گُم کرده‌یی

گَر یکی غَمْزه رَسانَد مَر تو را ای سنگْ دل
از وَرایِ این نشان‌ها که به گفت آوَرْده‌یی

بی‌عَلاج و حیله‌ها گَر سنگ باشی در زمان
گوهری گَردی ازان جِنْسی که تو نَشْمُرده‌یی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.