هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، حیا، تنهایی، ناامیدی و جستجوی معنا می‌پردازد. شاعر از آینه به عنوان نماد حیا، از سرو به عنوان نماد بی‌ثمری و از جغد به عنوان نماد ویرانی یاد می‌کند. او همچنین به رابطه‌ی پیچیده‌ی بین عشق و درد، و جستجوی هدف در زندگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۹۳

از عکس خود آن آینه رو بس که حیا داشت
در خلوت آیینه همان رو به قفا داشت

چون معنی بیگانه که وحشت کند از لفظ
همخانه دل بود و ز دل خانه جدا داشت

از بی ثمری سبز درین باغچه ماندم
چون سرو، مرا دست تهی بر سر پا داشت

می کرد قیامت سخن ما ز بلندی
تا قامت او ریشه در اندیشه ما داشت

هر جغد در او خال رخ سیمبری بود
از روی تو ویرانه من بس که صفا داشت

در خامه نقاش ازل نقطه خالت
چون چرخ دو صد دایره بی سر و پا داشت

گرد دل من گر هوس بوسه نگردید
اندیشه ازان چهره اندیشه نما داشت

تاج است گران بر سر آزاده، وگرنه
چون بیضه مرا زیر پر و بال، هما داشت

صائب نشد از منزل مقصود کس آگاه
از نقش قدم گر چه فزون راهنما داشت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.