هوش مصنوعی: این شعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف عشق و جذابیت معشوق می‌پردازد و آن را با مفاهیم بلند و عظیمی مانند قیامت مقایسه می‌کند. شاعر از عناصری مانند زلف، خنده، خورشید، و آتش برای بیان احساسات خود استفاده کرده و فضایی پر از شور و هیجان ایجاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۰۱

قد تو کجا و قد رعنای قیامت
این جامه بلندست به بالای قیامت

ای از مژه شوخ صف آرای قیامت
وز زلف دلاویز دو بالای قیامت

در دامن کهسار کم از خنده کبک است
در پله تمکین تو غوغای قیامت

هم جنتی از چهره و هم دوزخی از خوی
نقدست در ایام تو سودای قیامت

خورشید تو چون از افق زلف برآید
ریزد عرق شرم ز سیمای قیامت

از داغ بود گرمی هنگامه دلها
خورشید بود انجمن آرای قیامت

در سینه ما سوختگان نم نتوان یافت
بی آب بود دامن صحرای قیامت

از شرم گنه بس که کشیدم به زمین خط
مسطر زده شد دامن صحرای قیامت

در سایه کوه گنه ما ز بلندی
آسوده بود خلق ز گرمای قیامت

از سینه آتش نفسان دود برآید
چون خامه صائب کند انشای قیامت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.