۲۲۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۱۳

عشق سلطان و عقل دهقان است
رزق دهقان ز عدل سلطان است

عشق چون آفتاب کنعانی
عقل ده گانه همچو اخوان است

کیست گردن ز حکم عشق کشد؟
عشق انگشتر سلیمان است

ظلمات سواد هستی را
مشرب عشق، آب حیوان است

عقل در بارگاه حضرت عشق
منفعل چون نخوانده مهمان است

عقل مرغی است در قفس محبوس
عشق سیمرغ قاف امکان است

عقل فرمان پذیر تکلیف است
عشق سیلاب کفر و ایمان است

آسمان سفره ای است پر نعمت
عشق آن سفره را نمکدان است

اقتدا تا به مولوی کرده است
شعر صائب تمام عرفان است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.