هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، شوق، خرد، و تجربه‌های روحانی می‌پردازد. با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند عشق به عنوان خضر سفینه بدن و سخن عشق به عنوان آفتابی بی‌زوال، مفاهیم عمیق عرفانی را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی خوانش متون ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۱۴

سفر اهل شوق در وطن است
خلوت اهل دل در انجمن است

عندلیبی که در خیال گل است
هر کجا غنچه می شود چمن است

خنده هر چند کم بود، در وقت
خانه پرداز محنت کهن است

غم یکساله را به باد دهد
خنده گل اگر چه یک دهن است

رخنه اش سد باب طوفان است
عشق، خضر سفینه بدن است

سخن عشق با خرد گفتن
بر رگ مرده نیشتر زدن است

آفتابی است بی زوال، سخن
مغربش گوش و مشرقش دهن است

یوسف شرمگین معنی را
لفظ نازک به جای پیرهن است

مغز گردد در استخوانش نال
چون قلم هر که عاشق سخن است

بر زبان قلم نیاید راست
آنچه از شوق در ضمیر من است

بر بزرگان مشو به حلم دلیر
سپر آفتاب، تیغ زن است

ایمن از گوشمال دوران است
هر که صائب به حال خویشتن است
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.