هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره تنهایی، رنج‌های درونی، و وابستگی به عشق و قناعت است. شاعر از اشک و آه به عنوان سپاه خود یاد می‌کند و به مفاهیمی مانند رحمت الهی، بی‌گناهی، و قناعت اشاره دارد. همچنین، او از عشق و زیبایی به عنوان نیرویی محرک در زندگی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی این شعر نیاز به درک و تجربه کافی از زندگی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان بیشتر دیده می‌شود. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و تنهایی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۵۶

زیر بال است پناهی که مراست
شمع بالین بود آهی که مراست

کیست با من طرف جنگ شود؟
اشک و آه است سپاهی که مراست

آه سرد و نفس سوخته است
صبح عید و شب ماهی که مراست

در سفر بار رفیقان نشوم
دل بود توشه راهی که مراست

دست قدرت به قفا می پیچد
برق را مشت گیاهی که مراست

به دو صد دانه گوهر ندهم
در جگر رشته آهی که مراست

چون نباشد خجل از رحمت حق؟
بیگناهی است گناهی که مراست

آن حبابم که درین بحر گهر
سر پوچ است کلاهی که مراست

صیقل حسن بود دیده پاک
رخ مگردان ز نگاهی که مراست

بال پرواز هزاران چشم است
از قناعت پر کاهی که مراست

شاهد شور محبت صائب
روی زردست گواهی که مراست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.