هوش مصنوعی: این متن به موضوعاتی مانند عشق، بی‌خودی، درد و رنج، و تفکر فلسفی درباره زندگی و مرگ می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند بیماری، عشق، مرگ، و ناپایداری جهان صحبت می‌کند و با استفاده از استعاره‌های مختلف، احساسات عمیق انسانی را بیان می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین برخی از تصاویر و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۵۷

خود به خود چشم تو در گفتارست
بیخودی لازمه بیمارست

با حدیث لب جان پرور او
بوی گل چون نفس بیمارست

رزق اهل نظر از پرتو حسن
روزی آینه از دیدارست

فلک بی سر و پا فانوسی است
که چراغش ز دل بیمارست

تو نداری سر سودا، ورنه
یوسفی در سر هر بازارست

دل به ماتمکده خاک مبند
گر دل زنده ترا در کارست

ریگ این بادیه خون آشام است
خاک این مرحله آدمخوارست

سربلندی ثمر بی برگی است
خار را جا به سر دیوارست

سینه چاکان ترا چون گل صبح
مغز آشفته تر از دستارست

در تن مرده دلان رشته جان
پر کاهی است که بر دیوارست

عقل و فطرت به جوی نستانند
دوردور شکم و دستارست

سیر و دور فلک ناهموار
چون تو هموار شوی هموارست

بر من از زهر ملامت صائب
هر سر موی، زبان مارست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.