۲۲۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۷۸

در جبین کس نمی بینیم انوار صلاح
ریش و دستاری بجا مانده است ز آثار صلاح

ای بسا میت که خواهد بی کفن رفتن به خاک
گر چنین خواهد بزرگی یافت دستار صلاح

نوبت پاکی ز دلها با لباس افتاده است
در گره افتاده از عمامه ها کار صلاح

جبهه پرهیزکاران نامه واکرده ای است
اهل دل باشند مستغنی ز گفتار صلاح

مهر زن بر لب ز اظهار صلاحیت، که نیست
شاهدی بر فسق گویاتر ز اظهار صلاح

سعی کن چون عارفان در پاکی باطن، که نیست
پاکی ظاهر متاع روی بازار صلاح

صائب آن جمعی که آگاهند ز آفات ریا
از نظر پوشیده می دارند آثار صلاح
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.