هوش مصنوعی:
این شعر به زیباییهای صبح و تأثیر آن بر طبیعت و انسانها میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند ستاره صبح، آب قند، آفتاب و خورشید، فضایی پر از نور و زندگی را توصیف میکند. همچنین، اشارههایی به مفاهیمی مانند حیات، وصل، و روشنایی دارد که نماد امید و تولدی دوباره هستند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق و تصاویر شاعرانه این متن برای درک و لذت بردن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود.
غزل شمارهٔ ۲۳۰۲
تا بر لب تو افتاد چشم ستاره صبح
شد آب از خجالت قند دوباره صبح
از سرمه دل شب روشن شود چراغش
هر کس ز خواب خیزد پیش از ستاره صبح
تا آتشین نکرده است از آفتاب پستان
آبی به روی خود زن ای شیرخواره صبح
نقد حیات خود را صرف پری رخان کن
کز وصل آفتاب است عمر دوباره صبح
در سینه های صاف است دلهای زنده را جای
خورشید شیر مست است در گاهواره صبح
در بحر و بر عالم شبها دلیل گردد
چشمی که شد چو انجم محو نظاره صبح
پیران صاف طینت رای صواب دارند
صائب مگرد غافل از استشاره صبح
شد آب از خجالت قند دوباره صبح
از سرمه دل شب روشن شود چراغش
هر کس ز خواب خیزد پیش از ستاره صبح
تا آتشین نکرده است از آفتاب پستان
آبی به روی خود زن ای شیرخواره صبح
نقد حیات خود را صرف پری رخان کن
کز وصل آفتاب است عمر دوباره صبح
در سینه های صاف است دلهای زنده را جای
خورشید شیر مست است در گاهواره صبح
در بحر و بر عالم شبها دلیل گردد
چشمی که شد چو انجم محو نظاره صبح
پیران صاف طینت رای صواب دارند
صائب مگرد غافل از استشاره صبح
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.