۱۸۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۳۶۵

سبزه خط دود از آن رخسار آتشناک کرد
دیده آیینه را جوهر پر از خاشاک کرد

سرنوشت جوهر از آیینه خواندن مشکل است
آن خط نازک رقم را چون توان ادراک کرد؟

سر برآورد از زمین در عهد ما بی حاصلان
تخم قارونی که موسی پیش ازین در خاک کرد

ابر رحمت در دهانش گوهر شهوار ریخت
چون صدف هر کس درین دریا دهن را پاک کرد

چون نریزد از زبان ما صفیر دلخراش؟
چون قلم درد سخن ما را گریبان چاک کرد

مزرع بی حاصل من داغ دارد برق را
کهربایی می تواند خرمنم را پاک کرد

چون نترسد دیده من از غبار خط او؟
زلف صیادش در اینجا دام را در خاک کرد

گرچه صائب می چکد آب گهر از کلک من
دام بتوان در غبار خاطرم در خاک کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.