هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و اخلاقی است که به موضوعاتی مانند عشق به خدا، دوری از مادیات، توجه به معنویات، و ارزش والای انسان در نزد خداوند میپردازد. شاعر از مفاهیمی مانند کیمیا، آسمان، زمین، و ماهیت انسان برای بیان این مفاهیم استفاده میکند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای سنین پایینتر قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۲۸۳۶
به چه رویْ پُشت آرَم به کسی که از گُزینی
سویِ او کُند خدا رو به حَدیث و هم نشینی
نه که روی و پُشتِ عالَم، همه رو به قبله دارد؟
که زِ کیمیاست مِس را بِرَهیدن از مِسینی
هَمگان زِ خود گُریزان سویِ حَقّ و نَعْلْ ریزان
که زِ کاسِدی رَسانْمان به لَطافت و ثَمینی
نه زمین، سِتان بِخُفته زِرُخِ فَلَک شِکُفته؟
زِفَلَک نَبات یابَد، بِرَهَد ازین زمینی؟
دَهَد آن حُبوبِ عُلْوی، به زمینْ خوشیّ و حُلْوی
به بهار اَمانتیها بِنِمایَد از اَمینی
هَله ای حَیاتِ حسّی، بِگُریز هم زِ مِسّی
سویِ آسْمانِ قُدسی، که تو عاشقِ مِهینی
زِبرایِ دَعوتِ جانْ بِرَسیدهاَند خوبان
که بیا به مَعدن و کان، بِهِل این قُراضه چینی
به خدا که ماه رویی، به خدا فرشته خویی
به خدا که مُشک بویی، به خدا که این چُنینی
تو که یوسُفِ زمانی، چه میانِ هِنْدوانی
بُرو آیِنِه طَلَب کُن، بِنِگَر که رویْ بینی
به صَفا چو آسْمانی، به مُلاطَفَت چو جانی
به شِکُفتگی چُنانی، به نَهُفتگی چُنینی
به خَزینه خوبْ رَختی، زِقدیمْ نیک بَختی
به نَباتْ چون درختی، به ثَباتْ چون یَقینی
شُدهاَم چو مومْ ای جان، به هوایِ مُهْرِ سُلطان
بِرَسان به موم مُهْرش، که گُزیده تَر نِگینی
هَله بَسْ که کاسهها را به طَعام اوست قیمت
وَاگرنه خاک نَه ارْزَد، همه کاسههایِ چینی
سویِ او کُند خدا رو به حَدیث و هم نشینی
نه که روی و پُشتِ عالَم، همه رو به قبله دارد؟
که زِ کیمیاست مِس را بِرَهیدن از مِسینی
هَمگان زِ خود گُریزان سویِ حَقّ و نَعْلْ ریزان
که زِ کاسِدی رَسانْمان به لَطافت و ثَمینی
نه زمین، سِتان بِخُفته زِرُخِ فَلَک شِکُفته؟
زِفَلَک نَبات یابَد، بِرَهَد ازین زمینی؟
دَهَد آن حُبوبِ عُلْوی، به زمینْ خوشیّ و حُلْوی
به بهار اَمانتیها بِنِمایَد از اَمینی
هَله ای حَیاتِ حسّی، بِگُریز هم زِ مِسّی
سویِ آسْمانِ قُدسی، که تو عاشقِ مِهینی
زِبرایِ دَعوتِ جانْ بِرَسیدهاَند خوبان
که بیا به مَعدن و کان، بِهِل این قُراضه چینی
به خدا که ماه رویی، به خدا فرشته خویی
به خدا که مُشک بویی، به خدا که این چُنینی
تو که یوسُفِ زمانی، چه میانِ هِنْدوانی
بُرو آیِنِه طَلَب کُن، بِنِگَر که رویْ بینی
به صَفا چو آسْمانی، به مُلاطَفَت چو جانی
به شِکُفتگی چُنانی، به نَهُفتگی چُنینی
به خَزینه خوبْ رَختی، زِقدیمْ نیک بَختی
به نَباتْ چون درختی، به ثَباتْ چون یَقینی
شُدهاَم چو مومْ ای جان، به هوایِ مُهْرِ سُلطان
بِرَسان به موم مُهْرش، که گُزیده تَر نِگینی
هَله بَسْ که کاسهها را به طَعام اوست قیمت
وَاگرنه خاک نَه ارْزَد، همه کاسههایِ چینی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.