هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی مانند تقصیرات، عشق، رنج، و آزادگی سخن می‌گوید. شاعر از نابینایی دل در برابر گناهان، تلخی‌های زندگی، و عشق پنهان یاد می‌کند و به مفاهیمی مانند صبر، رهایی از دنیا، و تأثیر گریه بر دل اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و عشق پنهان ممکن است برای سنین پایین‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۳۳

از سیاهی دل به تقصیرات خود بینا نشد
مستی طاوس کم از عیب پیش پا نشد

تلخکامان جان شیرین را به رغبت می دهند
خون می هرگز و بال گردن مینا نشد

تا کف دریا نگردید استخوان سوده ام
گریه شبخیز را صبح اثر پیدا نشد

بود دایم فارغ از دنیا دل آزاده ام
این صدف را کام تلخ از شورش دریا نشد

در لباس لفظ، معنی خودنمایی می کند
عشق پنهان بود تا مجنون ما پیدا نشد

فارغ از کوه غم دنیاست جان بردبار
قاف را پهلو کبود از سایه عنقا نشد

گریه مستانه نگشود از رگ جانم گره
تاک را در گریه کردن عقده از دل وا نشد

بخیه پردازست چاک سینه ما همچو صبح
ورنه صائب کوتهی از سوزن عیسی نشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.