هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق، رنج‌های عاشقانه، ناامیدی و فلسفه‌ی زندگی سخن می‌گوید. شاعر از سردمهرى چرخ و بى‌وفایى دنیا شکایت دارد و به عاشقان هشدار می‌دهد که راه عشق پر از رنج است. همچنین، اشاره‌ای به تأثیر نیکان و ناکامی‌های زندگی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه‌ی شعر مناسب سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۲۴۹۰

تا برون آمد به سیر ماه آن مشکین کمند
بر فلک ماه تمام از هاله شد زناربند

وعده لطف و پیام بوسه ای در کار نیست
می کند مکتوب خشکی زخم ما را خشک بند

سردمهری لازم چرخ کبود افتاده است
برف هرگز کم نمی گردد ازین کوه بلند

ای که می خواهی برآیی چون مسیحا بر فلک
نیست غیر از رخنه دل راه این بام بلند

از ته دل گوش کن ای آتش سوزان، که من
در بساط زندگی یک ناله دارم چون سپند

صحبت نیکان، بدان را چون تواند کرد نیک؟
تلخی از بادام نتوانست بیرون برد قند

سیل را خاشاک در زنجیر نتواند کشید
رهروان عشق را دنیا نگردد پای بند

زلف صائب بر دل خونبار من رحمی نکرد
از غبار خط مگر این زخم گردد خشک بند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.